با تو در ثانیه ها
کاش دلها در چهره ها بود

زندگی پرنده مشرق زمین فلسفه و عرفان گاهی باید رفت من خودمم عصر نفرین شده


از روزگار خسته ام

 

 

الهی از سرگشتگی های دنیا و روزگار خسته و دل نگرانم

میخواهم دیوارهای فاصله را کنار بزنم

چرا که به این ایمان و باور رسیده ام

که هیچ کس جز تو فریاد رسم نیست

و نزدیکتر از تو به من وجود ندارد.

پس جوانه های یادت را با اشک ندامت چشمانم

دوباره شکوفا میکنم.......

امید که پذیرا باشی.

 




نویسنده : جعفر علیخانی تاریخ :

 

سپاس دار ، آنکس را که به تو نیاز ندارد و دوستت دارد... .!!




نویسنده : جعفر علیخانی تاریخ :

صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 14 صفحه بعد



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به با تو در ثانیه ها مي باشد.