آهنگی زیباتر از سکوت نیست،
که خود نوازنده اش هستی و خود شنونده اش،
خود میسرایی و خود میخوانی،
گوشهای هیچکس جز خودت بدهکارش نیست،
سکوت کهکشانیست کشف نشده، ...
آتشفشانی در حسرت فوران، و دریایی بی تلاطم،
سکوت مملو از ناگفتنی هاست،
داستانیست که جهانیان قدرت ترجمه آنرا ندارند،
سکوت مردیست که هرشب کفشهایش را در می آورد،
تا مبادا اهالی شهر از شبپرسه هایش بیدار شوند،
سکوت یعنی ذره ذره آب شدن،
یعنی سو سو زدن تا پای خاموشی،
سکوت یعنی از داخل پوسیدن،
سکوت یعنی حبـــــــــــس ،
یعـــــــــــــــــنی مـــــــــــــــــن ؛
سکوت یعنی " سقــــــــــــــــــوط "... !!
برادری گرگها