با تو در ثانیه ها
کاش دلها در چهره ها بود

زندگی پرنده مشرق زمین فلسفه و عرفان گاهی باید رفت من خودمم عصر نفرین شده


نیش عقرب

چقدر سخت است در هوایی نفس بکشی

که مردمش سالهاست با خرد بیگانه اند

چه دشوار است قدم در زمینی بگذاری

که در بازارش نیش عقرب می فروشند

دل شکسته و رنجور از این همه قدمها و نفسها

به دور از جماعت به من واقعی ام پناه میبرم ...

 و در خود فریاد میزنم  ،

شرنگ بود ... !   دروغ بود ... !   فریب بود ... !  

هر چه گفتند هر چه نگاشتند

دیگر بس است ...  !!

نفس را در سینه در بند می کنم

و زنجیر بر پای می آویزم ... تا در امان باشم ،

از گزند جماعت بی خرد !!!

ج _علیخانی




نویسنده : جعفر علیخانی تاریخ :

من و تو

دنیای من و تو دار مکافات است !

لبریز از خواستن ها و نخواستن ها

کمی صبر و حوصله کن تا ببینی ...

چگونه درخت خود دسته تبر را به بار می نشیند

و باران کویر تشنه را به تاراج می برد

سالهاست که آهنگر غل و زنجیر را

به مصداق پای خویش می سازد. !!

ج _ علیخانی

 

 




نویسنده : جعفر علیخانی تاریخ :

سکوت

همیشه به معنای " رضایت " نیست .

گاهی یعنی  " خسته ام "

از اینکه مدام

به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمی دهند ،

توضیح دهم .




نویسنده : جعفر علیخانی تاریخ :

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org




نویسنده : جعفر علیخانی تاریخ :


 

انسان شجاع برای بدست آوردن آنچه می خواهد از هیچ خطری باک ندارد ،

انسان آگاه از تحمل هیچ رنجی به خود نمی هراسد.

تنها ترسوها و تن لش ها هستند

که نمی توانند سختی را به جان خریده و به آن چیزی که آرزویش را دارند دست یابند

و لش بودن آنها همه جرات عمل کردن را از جانشان

بدر می برد .

 

( لابوئسی )




نویسنده : جعفر علیخانی تاریخ :



تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به با تو در ثانیه ها مي باشد.